به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
حامدم
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
پرسیدم عشق چیست ...

مهتاب :: شنبه 86/10/15 ساعت 4:41 عصر

 

در جلسه امتحان عشق،من مانده ام و یک برگه سفید! یک دنیا حرف نا گفتنی، و یک بغل تنهایی و دلتنگی ...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
...
عشق تو نوشتنی نیست ...
در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک می کشم!
وقت تمام است.
برگه ها بالا ...
ولی من هنوز

******************************

پرسیدم عشق چیست؟ گفت آتش است. گفتم مگر آنرا دیده ای؟ گفت نه در آن سوخته ام!

******************************


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تنها لحظه ناب
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
حامدم
مهتاب
حامدم: گل ناز مامانی همین
Link to Us!

حامدم

Hit
مجوع بازدیدها: 8340 بازدید

امروز: 7 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Archive


زمستان 1386

In yahoo

یــــاهـو

Submit mail